ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ ....
ﻫﯿﭽﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ
ﮐﻼﻓﻪ ﺍﯼ ...
ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺜﻞ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﺖ
ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻔﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺣﺘﯽ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺧﻮﺩﺕ ....
ﯾﻬﻮ ﺷﮑﺖ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﮐﻪ:
ﺍﯼ ﺩﺍﺩ ﻧﮑﻨﻪ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮕﺸﻪ ﻫﻨﻮﺯ ......
ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭼﺎﯾﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ
ﮐﺮﺩﯼ..
*
*
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.....
ﺗﺎ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ
ﺧﺪﺍ
ﻋﻄﺮ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ،
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ بسپارد ..
*
برای اس ام اس های بیشتر به ادامه مطلــــــــــــب بروید ..
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ ....
ﻫﯿﭽﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ
ﮐﻼﻓﻪ ﺍﯼ ...
ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺜﻞ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﺖ
ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻔﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺣﺘﯽ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺧﻮﺩﺕ ....
ﯾﻬﻮ ﺷﮑﺖ ﻣﯿﺒﺮﻩ ﮐﻪ:
ﺍﯼ ﺩﺍﺩ ﻧﮑﻨﻪ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮕﺸﻪ ﻫﻨﻮﺯ ......
ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭼﺎﯾﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ
ﮐﺮﺩﯼ..
*
*
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.....
ﺗﺎ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ
ﺧﺪﺍ
ﻋﻄﺮ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ،
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ بسپارد ..
*
*
بیا
کنارم بمان
دیگر تجسم خوشبختی
خوشبختم نمی کند
*
*
مردم میگویند
آدمهای خوب را پیدا کنید و بدها را رها
اما باید اینگونه باشد
خوبی را در آدمها پیدا کنید و بدی آنها را نادیده بگیرید. هیچکس کامل نیست
*
*
مدتی است دیگر از تهِ دل نمیخندم
فقط لب هایم
نقشی به نام لبخند را بازی میکنند
تا کسی نفهمد درونم چه میگذرد
*
*
گفتم بیا . . .
گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم !
گرم شد . . .
رفت به سوی دیگری !
*
*
صــــبر کــن...!!!
بـــرگــرد...!!؟
چــمدان هــایـمـان اشتــــباهـ شــد...!!؟
دلــــم را بهـ جـــای خـــاطــراتـتـــــ بـــردی....!!؟
*
*
انسان تنها به این دنیا آمد
و تنها از این دنیا میره
پس اینقد نگو همیشه باهاتم
*
*
بزرگترین خطایت این بود که :
فکر می کردی ؛
من ...
برای همیشه
صبــــورم ... !!!
*
*
زحمت دارد ....
آدم بودن را می گویم ... !!!
این را میشود از مترسک ها آموخت ...
آن ها تمام عمر می ایستند تا آدم حسابشان کنند ...
*
*
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﯽ
ﺍﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻗﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ برات پیدا میکنه . . .
ﻧـــﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﻭ ﻧــــﻩ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺑﺮﺍﯼ توجیه
*
*
گذشته ای که حالمان را گرفته است
آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم
و حالی که حالمان را به هم میزند...
چه زندگی خوبی!!!
*
*
عشق چیز عجیبی نیست ، عزیز دلم ! همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم !
*
*
...زانوهایم را در آغوش گرفته بودم
وقتی
تو برای آغوش دیگری زانو زده بودی...
*
*
ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ ....
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﮐﻪ ....
ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺭﻣﻴﺪﻩ !....
*
*
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ....
ﺷﺎﺧﻪ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺳﺖ
ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﻡ
ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺮﮒ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺮﻑ
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ....
*
*
من از این تنهایی
از این که دیر می آیی
از این بی تفاوتی ها
از این که روزی به من بگویی
تو به من نمی آیی
می ترسم....
*
*
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﭼﻤﺪﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺷﺪﻡ ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺵ ﻫﺴﺘﻢ .
ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ...
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺭﯼ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ ...
♥♥♥
راجب مطلب نظر بدین (پایین صفحه)